52. تاب سواری.
برای اولین باری که گذاشتیمت توی تاب خیلی ذوق زده شدی و جیغ و دست میزدی . اینقدر دست و پا میزدی که نزدیک بود از تاب بیفتی. روز بعدش که رفتیم خونه عزیز جون تابت رو هم بردیم که برات یک کمربند درست کنیم. بعد از اینکه کمربندت رو درست کردیم گذاشتیمت توی تاب که ناگهان بخاطر شیطنت کردن های گل پسر و دست و پا زدنهای بیش از حد ( برای برداشتن توپ از روی زمین ) تاب به سمت جلو برگشت و شما گل پسر هم پا در هوا مونده بودی که باباجون به دادت رسید و بلندت کرد. ...